همسر «خنده دار» دیگر، مادر روفورنا، که چشمان آبی شادی داشت، دستش را به سمت ماگنا دراز کرد. او بازویش را دور خود گرفت در حالی که صحبت می کرد که چگونه مادر سیلویا اکنون با مشورت آنها، همسرش و خودش تصمیم گرفته فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است که اجازه دهد مگلنا کوچک آنها را به عنوان فرزند خود به گرفتن فال چای انلاین فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استکهلم دنبال کند!
“آنته باید بیاد؟” مگلنا با چشمان گشاد شده از ترس زمزمه کرد.
“آنته، او به سمت ما می آید. او در حال حاضر پسر ما فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است، بنابراین کارمان تمام شده فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا گرفتن فال چای یکشنبه , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.” سرش را با خوشحالی و مهربانی برای آنته تکان داد، که سرش را از روی کارش بلند کرد، چتری هایی که از پیشانی اش افتاده بود را کنار زد و نگاهی درخشان و شاد به عقب فرستاد.
کشیش با رضایت لبخند زد. دو پسر فقیر که شوهرش قبلاً برای بزرگ کردنش پذیرفته بود. اما هیچ یک از آنها خرد، مهربانی قلب و وضوح فکری را که قبلاً در این فرزند کوهستان و نیاز مشاهده کرده بود نشان گرفتن فال چای شنبه نداده بودند.
“اکنون، می بینی، کوچولوی من، تو به همین خوبی در خانه سیلویا خواهی بود.
و اگر روی چیزهای واقعاً خوب حساب کنی، وضعیتت بهتر خواهد بود.”
مادر سیلویا با حرارت گفت: «خانه عروسک ایوا را می گیری. او در حالی که مگلنا را در آغوش گرفته بود، یاد گرفته بود که او را دوست داشته باشد و با امید و خوشحالی فکر می کرد که کودک کوهستانی ساده و گرفتن فال چای شمع سالم ممکن فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است تأثیر خوب و قوی روی دختر کوچک محبوبش بگذارد.
دیگری تکرار کرد: “شاید باور کنید یک خانه عروسک با اتاق های کوچک و میزها و صندلی های کوچک و تابه و ظرف ها. اوه نمی توانید تصور کنید!”
“و مزرعه تیمی و گاو و بز؟”
همسر مات و مبهوت به نظر می رسید. او هرگز چنین چیزهایی را در خانه های عروسک نشنیده بود.
“ما در عوض اسب های واقعی داریم، دوست کوچک را گرفتن فال چای شبانه می بینی و به تو اجازه می دهند با کالسکه با ما بیرون بروی.”
مگلنا با صدایی نسبتاً مضطرب و رقت انگیز پرسید: “آیا بزی داری که شبیه گولسپیرا باشد.”
خانم خوب، گیج و متضرر ادامه داد: “یک بز، نه، ما آن را نداریم. هیچ کس در شهر بز ندارد.”
“آنته او یک بار گفت که پادشاه هزار بز دارد و من فکر کردم که او در شهر زندگی می کند و آن بزها شاخ های طلایی دارند و من آنها را برای شاه گله خواهم کرد.”
“پادشاه بز ندارد. اما وقتی سوار کالسکه می شوید، خودتان او را می بینید و به خوبی و خوشی به او سلام می کنید.”